معنی فارسی restitutionism
C1مکتب فکری که بر اساس آن باید داراییهای از دست رفته به صاحبان واقعی آنها بازگردانده شود.
The doctrine that emphasizes the restitution of property to its rightful owner.
- NOUN
example
معنی(example):
جبرانیگرایی طرفدار بازگشت مالکیت به صاحب قانونی آن است.
مثال:
Restitutionism advocates for the return of property to its rightful owner.
معنی(example):
اصول جبرانیگرایی میتواند در سیستمهای حقوقی مختلف اعمال شود.
مثال:
The principles of restitutionism can be applied in various legal systems.
معنی فارسی کلمه restitutionism
:
مکتب فکری که بر اساس آن باید داراییهای از دست رفته به صاحبان واقعی آنها بازگردانده شود.