معنی فارسی restorableness

B1

قابل بازیابی بودن، ویژگی یا حالت چیزی که می‌تواند به حالت قبلی بازگردد.

The quality or state of being restorable.

example
معنی(example):

قابل بازیابی بودن این اثر مورد توجه قرار گرفت.

مثال:

The restorableness of the work was appreciated.

معنی(example):

تمرکز او بر قابل بازیابی بودن پروژه را بهبود بخشید.

مثال:

Her focus on restorableness improved the project.

معنی فارسی کلمه restorableness

: معنی restorableness به فارسی

قابل بازیابی بودن، ویژگی یا حالت چیزی که می‌تواند به حالت قبلی بازگردد.