معنی فارسی retabulated

B1

دوباره تنظیم شده به عنوان جدول.

Arranged again in a table format.

example
معنی(example):

امتیازات دوباره گردآوری شدند تا انصاف تضمین شود.

مثال:

The scores were retabulated to ensure fairness.

معنی(example):

نتایج دوباره گردآوری شده‌اند تا وضوح بیشتری داشته باشند.

مثال:

The results have been retabulated for clarity.

معنی فارسی کلمه retabulated

: معنی retabulated به فارسی

دوباره تنظیم شده به عنوان جدول.