معنی فارسی retame

B1

این عمل به معنای اهلی کردن مجدد یک حیوان است.

The act of taming again an animal, making it less wild or domesticated.

example
معنی(example):

دوباره اهلی کردن یک حیوان وحشی به صبر و دقت نیاز دارد.

مثال:

To retame a wild animal requires patience and care.

معنی(example):

او برنامه دارد تا اسب فراری سال گذشته را دوباره اهلی کند.

مثال:

He plans to retame the horse that escaped last year.

معنی فارسی کلمه retame

: معنی retame به فارسی

این عمل به معنای اهلی کردن مجدد یک حیوان است.