معنی فارسی retarred

B1

عمل دوباره روکش کردن، به ویژه لاستیک‌ها یا کفش‌ها.

Having a tire or shoe covered again with a new layer, usually for protection or to repair.

example
معنی(example):

پس از تعمیر پنچری، لاستیک دوباره روکش شد.

مثال:

The tire was retarred after the puncture was fixed.

معنی(example):

او کفش‌های موردعلاقه‌اش را دوباره روکش کرد تا عمرشان بیشتر شود.

مثال:

He had his favorite shoes retarred to extend their life.

معنی فارسی کلمه retarred

: معنی retarred به فارسی

عمل دوباره روکش کردن، به ویژه لاستیک‌ها یا کفش‌ها.