معنی فارسی retasted

B1

عمل دوباره چشیدن و ارزیابی طعم غذایی پس از تغییرات.

Having tasted something again to assess its flavor or correctness.

example
معنی(example):

او دوباره کیک را چشید تا ببیند آیا به شکر بیشتری نیاز دارد یا نه.

مثال:

She retasted the cake to see if it needed more sugar.

معنی(example):

پس از سرد شدن، او دوباره سوپ را چشید تا چاشنی را بهبود بخشد.

مثال:

After it cooled, he retasted the soup to perfect the seasoning.

معنی فارسی کلمه retasted

: معنی retasted به فارسی

عمل دوباره چشیدن و ارزیابی طعم غذایی پس از تغییرات.