معنی فارسی retattle
B1دوباره تعریف کردن یا بازگویی یک داستان یا شایعه، معمولاً به منظور افزودن جزئیات یا اصلاح کننده.
To tell a story or rumor again, often with added details or corrections.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت داستان را دوباره تعریف کند تا جذابتر شود.
مثال:
She decided to retattle the story to make it more exciting.
معنی(example):
پس از شنیدن آن، او نتوانست جلوی خودش را بگیرد و شایعه را دوباره تعریف کند.
مثال:
After hearing it, he couldn't help but retattle the rumor.
معنی فارسی کلمه retattle
:
دوباره تعریف کردن یا بازگویی یک داستان یا شایعه، معمولاً به منظور افزودن جزئیات یا اصلاح کننده.