معنی فارسی retearing

B1

عمل دوباره پاره کردن چیزی که در گذشته پاره شده است.

The act of tearing something again after it has already been torn.

example
معنی(example):

دوباره پاره کردن صفحات بعد از اتفاق ناگوار غیرقابل اجتناب بود.

مثال:

Retearing the pages was unavoidable after the mishap.

معنی(example):

دوباره پاره شدن پارچه آن را غیرقابل استفاده کرد.

مثال:

The retearing of the fabric made it unusable.

معنی فارسی کلمه retearing

: معنی retearing به فارسی

عمل دوباره پاره کردن چیزی که در گذشته پاره شده است.