معنی فارسی reticula
B2رتیکولا، شبکه‌های حاوی ساختارهای گذرای تارمانند و متصل به هم در سیستم‌های بیولوژیکی هستند.
Networks of interconnected structures, often found in biological systems.
- noun
noun
معنی(noun):
The reticular formation.
معنی(noun):
A network.
معنی(noun):
A pattern of interconnected objects.
معنی(noun):
The second compartment of the stomach of a cow or other ruminant.
example
معنی(example):
رتیکولا شبکه‌هایی از ساختارهای به هم پیوسته هستند.
مثال:
The reticula are networks of interconnected structures.
معنی(example):
ما رتیکولا را در سلول زیر میکروسکوپ بررسی کردیم.
مثال:
We studied the reticula in the cell under a microscope.
معنی فارسی کلمه reticula
:
رتیکولا، شبکه‌های حاوی ساختارهای گذرای تارمانند و متصل به هم در سیستم‌های بیولوژیکی هستند.
