معنی فارسی reticuled

B1

مسخره شدن یا به تمسخر گرفتن، به ویژه به دلیل تفاوت یا نقص.

To be mocked or ridiculed, often in a disparaging manner.

example
معنی(example):

او به خاطر انتخاب‌های غیرمعمول مدش احساس مسخره شدن کرد.

مثال:

She felt reticuled for her unusual fashion choices.

معنی(example):

مسخره شدن می‌تواند بر اعتماد به نفس فرد تأثیر بگذارد.

مثال:

Being reticuled can impact someone's confidence.

معنی فارسی کلمه reticuled

: معنی reticuled به فارسی

مسخره شدن یا به تمسخر گرفتن، به ویژه به دلیل تفاوت یا نقص.