معنی فارسی retinned

B1

عملیاتی که در آن سطح یک شی به قلع پوشش داده می‌شود تا از زنگ‌زدگی و خوردگی محافظت کند.

To cover a surface again with tin to prevent corrosion.

example
معنی(example):

قوطی قدیمی دوباره قلع‌اندود شد تا از زنگ زدن جلوگیری شود.

مثال:

The old can was retinned to prevent rusting.

معنی(example):

پس از اینکه دوباره قلع‌اندود شد، ظرف‌های پخت و پز به خوبی جدید شدند.

مثال:

After being retinned, the cookware was as good as new.

معنی فارسی کلمه retinned

: معنی retinned به فارسی

عملیاتی که در آن سطح یک شی به قلع پوشش داده می‌شود تا از زنگ‌زدگی و خوردگی محافظت کند.