معنی فارسی retinued
B1ادامه دادن یا از سر گرفتن فعالیت یا پروسهای که قبلاً متوقف شده است.
To continue or resume an activity or process that was previously interrupted.
- VERB
example
معنی(example):
سرور پخش ویدئو را پس از یک وقفه کوتاه دوباره ادامه داد.
مثال:
The server retinued the video stream after a brief interruption.
معنی(example):
پس از رفع مشکل، سیستم فرایند را به آرامی دوباره ادامه داد.
مثال:
Once the issue was fixed, the system retinued the process smoothly.
معنی فارسی کلمه retinued
:
ادامه دادن یا از سر گرفتن فعالیت یا پروسهای که قبلاً متوقف شده است.