معنی فارسی retiredness

B1

وضعیتی که در آن فرد بازنشسته است و دیگر کار نمی‌کند.

The state of being retired; being no longer engaged in active work.

noun
معنی(noun):

Quality of being retired or withdrawn.

example
معنی(example):

بازنشستگی می‌تواند آرامش را پس از یک زندگی کاری طولانی به ارمغان آورد.

مثال:

Retiredness can bring peace after a long work life.

معنی(example):

بازنشستگی او به او این امکان را داد تا سرگرمی‌های جدیدی را کشف کند.

مثال:

His retiredness allowed him to explore new hobbies.

معنی فارسی کلمه retiredness

: معنی retiredness به فارسی

وضعیتی که در آن فرد بازنشسته است و دیگر کار نمی‌کند.