معنی فارسی retolerate

B1

دوباره تحمل کردن؛ بازنگری در سطوح تحمل برای جامعه یا محیط.

To reconsider levels of tolerance towards different opinions or behaviors.

example
معنی(example):

ما باید میزان سر و صدا در کتابخانه را دوباره تحمل کنیم.

مثال:

We need to retolerate the noise levels in the library.

معنی(example):

جامعه باید یاد بگیرد که نظرات گوناگون را دوباره تحمل کند.

مثال:

The community must learn to retolerate diverse opinions.

معنی فارسی کلمه retolerate

: معنی retolerate به فارسی

دوباره تحمل کردن؛ بازنگری در سطوح تحمل برای جامعه یا محیط.