معنی فارسی retransmitted
B1زمان گذشته فعل ارسال دوباره، به معنای این که چیزی دوباره به یک مقصد انتقال داده شده است.
Describes something that has been transmitted again.
- verb
verb
معنی(verb):
To transmit again.
مثال:
The repeater retransmits the messages it receives.
example
معنی(example):
دادهها دوباره ارسال شدند تا قابلیت اعتماد بیشتری داشته باشند.
مثال:
The data was retransmitted to improve reliability.
معنی(example):
او اطلاعات را بعد از اینکه خطا برطرف شد دوباره ارسال کرد.
مثال:
She retransmitted the information after the error was fixed.
معنی فارسی کلمه retransmitted
:
زمان گذشته فعل ارسال دوباره، به معنای این که چیزی دوباره به یک مقصد انتقال داده شده است.