معنی فارسی retrocognitive

B1

توانایی به یادآوری حوادث یا اطلاعاتی که در گذشته رخ داده‌اند.

The ability to remember past events or information.

example
معنی(example):

او توانایی بازشناسی حوادث گذشته را دارد.

مثال:

He has a retrocognitive ability to remember past events.

معنی(example):

مهارت‌های بازشناسی او در تحقیقات به او کمک می‌کند.

مثال:

Her retrocognitive skills help her in the investigation.

معنی فارسی کلمه retrocognitive

: معنی retrocognitive به فارسی

توانایی به یادآوری حوادث یا اطلاعاتی که در گذشته رخ داده‌اند.