معنی فارسی retwined
B1فعل گذشته از دوباره پیچیدن، به معنای اینکه چیزی دوباره خم یا پیچیده شده است.
Past tense of retwine; having been twisted or wound again.
- VERB
example
معنی(example):
هنرپیشه سبد را دوباره پیچیده بود تا محکمتر شود.
مثال:
The artisan had retwined the basket to make it stronger.
معنی(example):
طناب پس از اینکه در انتها خراب شد، دوباره پیچیده شد.
مثال:
The rope was retwined after it frayed at the ends.
معنی فارسی کلمه retwined
:
فعل گذشته از دوباره پیچیدن، به معنای اینکه چیزی دوباره خم یا پیچیده شده است.