معنی فارسی reundertake
B1دوباره آغاز کردن یا پذیرفتن یک وظیفه یا پروژه، معمولاً بعد از وقفه یا مشکلات.
To take on a task or project again, often after a pause or difficulties.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت پس از یک وقفه طولانی، تحصیلات خود را دوباره آغاز کند.
مثال:
He decided to reundertake his studies after a long break.
معنی(example):
آنها مجبور شدند پروژه را پس از مشکلات اولیه دوباره آغاز کنند.
مثال:
They had to reundertake the project after initial setbacks.
معنی فارسی کلمه reundertake
:
دوباره آغاز کردن یا پذیرفتن یک وظیفه یا پروژه، معمولاً بعد از وقفه یا مشکلات.