معنی فارسی revacated

B1

عمل تخلیه کردن یک مکان در زمان گذشته.

The past tense of revacate, meaning to have vacated a place.

example
معنی(example):

مستاجرها آپارتمان را به موقع تخلیه کردند.

مثال:

The tenants revacated the apartment on time.

معنی(example):

زمانی که به آن‌ها اطلاع داده شد، به سرعت ملک را تخلیه کردند.

مثال:

Once they were notified, they quickly revacated the property.

معنی فارسی کلمه revacated

: معنی revacated به فارسی

عمل تخلیه کردن یک مکان در زمان گذشته.