معنی فارسی revaccinate

B2

عمل واکسینه کردن دوباره یک فرد یا جمعیت برای محافظت از بیماری.

To administer a vaccine again to ensure immunity.

verb
معنی(verb):

To vaccinate again

example
معنی(example):

مهم است که کودکان دوباره علیه بیماری‌ها واکسینه شوند.

مثال:

It is important to revaccinate children against diseases.

معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند که کل جمعیت را برای ایمنی دوباره واکسینه کنند.

مثال:

They decided to revaccinate the entire population for safety.

معنی فارسی کلمه revaccinate

: معنی revaccinate به فارسی

عمل واکسینه کردن دوباره یک فرد یا جمعیت برای محافظت از بیماری.