معنی فارسی revelational
C1دارای کیفیت افشاگرانه یا پردهبرداری از حقایق جدید.
Relating to the act of revealing or making known.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کشفهای او برای جامعه علمی افشاگرانه بود.
مثال:
Her discoveries were revelational for the scientific community.
معنی(example):
ماهیت افشاگرانه یافتهها تفاهم ما را تغییر داد.
مثال:
The revelational nature of the findings changed our understanding.
معنی فارسی کلمه revelational
:
دارای کیفیت افشاگرانه یا پردهبرداری از حقایق جدید.