معنی فارسی revelly

B1

شاد و پر از زندگی؛ مشخصه‌ای از خوشحالی و لذت.

Characterized by revelry; full of fun and lively activity.

example
معنی(example):

او در جشنواره با دوستانش حس شادمانی زیادی داشت.

مثال:

She felt very revelly at the festival with friends.

معنی(example):

جو در طول جشن بسیار شاد و افشاگر بود.

مثال:

The atmosphere was revelly during the celebration.

معنی فارسی کلمه revelly

: معنی revelly به فارسی

شاد و پر از زندگی؛ مشخصه‌ای از خوشحالی و لذت.