معنی فارسی reveries
B1خیالپردازی، حالت تفکر و تصور درونی، به ویژه در حالی که آگاهی از محیط کاهش یابد.
A state of being pleasantly lost in one's thoughts; daydreaming.
- noun
noun
معنی(noun):
A state of dreaming while awake; a loose or irregular train of thought; musing or meditation; daydream.
معنی(noun):
An extravagant conceit of the imagination; a vision.
معنی(noun):
A caper, a frolic; merriment.
example
معنی(example):
او اغلب در حین درس در خیالپردازی‌ها غرق می‌شد.
مثال:
She often lost herself in reveries during the lesson.
معنی(example):
خیالپردازی‌های او درباره سفر به دور دنیا به او شادی بخشید.
مثال:
His reveries about traveling the world brought him joy.
معنی فارسی کلمه reveries
:
خیالپردازی، حالت تفکر و تصور درونی، به ویژه در حالی که آگاهی از محیط کاهش یابد.
