معنی فارسی reverso

B1

یک تکنیک یا ویژگی که به صورت معکوس عمل می‌کند.

A method or feature that operates in a reverse manner.

example
معنی(example):

او از تکنیک معکوس برای بهبود نقاشی‌اش استفاده کرد.

مثال:

She used a reverso technique to enhance her drawing.

معنی(example):

این دستگاه دارای ویژگی معکوس برای بهبود کارایی است.

مثال:

The device has a reverso feature for better usability.

معنی فارسی کلمه reverso

: معنی reverso به فارسی

یک تکنیک یا ویژگی که به صورت معکوس عمل می‌کند.