معنی فارسی revictualled
B1زمانی که نیروها یا یک گروه دوباره با مواد غذایی یا تأمین مورد نیاز پر میشوند.
Past tense of revictual; having been supplied with food or provisions again.
- VERB
example
معنی(example):
نیروها قبل از حرکت به مکان بعدی تأمین مجدد مواد غذایی شدند.
مثال:
The troops were revictualled before they moved to the next location.
معنی(example):
پس از کمبود مواد غذایی، آنها پایگاه را تأمین مجدد کردند.
مثال:
They had revictualled the base after the supplies ran low.
معنی فارسی کلمه revictualled
:
زمانی که نیروها یا یک گروه دوباره با مواد غذایی یا تأمین مورد نیاز پر میشوند.