معنی فارسی revitalized
B1دوباره زنده کردن و به حالت طبیعی و فعال برگرداندن، معمولاً در مورد مکان‌ها یا پروژه‌ها استفاده می‌شود.
To restore vitality or vigor to something.
- verb
verb
معنی(verb):
To give new life, energy, activity or success to something.
مثال:
Japanese investment has revitalised this part of Britain!
معنی(verb):
To rouse from a state of inactivity or quiescence.
example
معنی(example):
شهر با پارک‌ها و ساختمان‌های جدید دوباره جان گرفت.
مثال:
The city was revitalized with new parks and buildings.
معنی(example):
پس از سال‌ها غفلت، جامعه با تلاش‌های محلی دوباره جان گرفت.
مثال:
After years of neglect, the community was revitalized by local efforts.
معنی فارسی کلمه revitalized
:
دوباره زنده کردن و به حالت طبیعی و فعال برگرداندن، معمولاً در مورد مکان‌ها یا پروژه‌ها استفاده می‌شود.
