معنی فارسی revivalism
B2حرکتی برای بازگشت به ارزش‌ها یا شیوه‌های سنتی.
A movement designed to bring back and promote traditional practices or beliefs.
- noun
noun
معنی(noun):
Advocacy for the revival of a former practice, custom, etc.
مثال:
Art Deco revivalism
معنی(noun):
Spiritual fervour of or for a religious revival.
example
معنی(example):
احیای مذهبی معمولاً در حرکت‌هایی دیده می‌شود که به ترویج ارزش‌های سنتی می‌پردازند.
مثال:
Revivalism is often seen in movements aimed at promoting traditional values.
معنی(example):
احیای موسیقی فولک به ظهور گروه‌های جدید منجر شده است.
مثال:
The revivalism of folk music has led to new bands emerging.
معنی فارسی کلمه revivalism
:
حرکتی برای بازگشت به ارزش‌ها یا شیوه‌های سنتی.
