معنی فارسی revolutionises

B2

تغییرات اساسی و بنیادی در یک زمینه به طور کلی.

To change something radically or fundamentally.

verb
معنی(verb):

To change radically or significantly, as in a revolution.

example
معنی(example):

این تکنولوژی جدید نحوه ارتباط ما را متحول می‌کند.

مثال:

The new technology revolutionises the way we communicate.

معنی(example):

کشفیات او زمینه پزشکی را متحول می‌کند.

مثال:

Her discoveries revolutionise the field of medicine.

معنی فارسی کلمه revolutionises

: معنی revolutionises به فارسی

تغییرات اساسی و بنیادی در یک زمینه به طور کلی.