معنی فارسی revulsions
B1بیزاریها، احساسات ناپسند یا تنفر نسبت به چیزی.
Strong feelings of disgust or repugnance.
- NOUN
example
معنی(example):
این فیلم پر از بیزاریهایی بود که بعضی از بینندگان را منصرف کرد.
مثال:
The film was full of revulsions that made some viewers turn away.
معنی(example):
بیزاری او از خشونت به خوبی شناخته شده است.
مثال:
Her revulsions to violence are well known.
معنی فارسی کلمه revulsions
:
بیزاریها، احساسات ناپسند یا تنفر نسبت به چیزی.