معنی فارسی rewaking

B1

دوباره بیدار شدن، به معنای بازگشت به حالت فعالی یا هشیاری.

The act of returning to a state of activity or alertness.

example
معنی(example):

دوباره بیدار شدن شهر بعد از جشنواره تحت تأثیر قرار داد.

مثال:

The rewaking of the city after the festival was impressive.

معنی(example):

علاقه دوباره بیدار شده‌اش به علم او را به دنبال یک شغل جدید هدایت کرد.

مثال:

His rewaking interest in science led him to pursue a new career.

معنی فارسی کلمه rewaking

: معنی rewaking به فارسی

دوباره بیدار شدن، به معنای بازگشت به حالت فعالی یا هشیاری.