معنی فارسی rewidened
B1عریض شده، به معنای اینکه چیزی به طور مجدد عریض شده است.
Having been widened again.
- VERB
example
معنی(example):
این جاده دوباره عریض شده است تا ایمنی را بهبود بخشد.
مثال:
The road has been rewideneed to improve safety.
معنی(example):
پس از ساخت و ساز، این منطقه به وضوح عریض شده بود.
مثال:
After the construction, the area was noticeably rewideneed.
معنی فارسی کلمه rewidened
:
عریض شده، به معنای اینکه چیزی به طور مجدد عریض شده است.