معنی فارسی ribbie
B1داستان یا حکایت بیادبانه، که شامل لحن طنزآمیز و غیرمعمول است.
A humorous or mischievous story that may have ribald elements.
- noun
noun
معنی(noun):
Run batted in, RBI.
معنی(noun):
Rigid inflatable boat
example
معنی(example):
کودکان سبک داستانگویی بیادبانه را ترجیح دادند.
مثال:
The children preferred the ribbie style of storytelling.
معنی(example):
داستانهای بیادب او پر از طنز و شرارت بود.
مثال:
Her ribbie tales were filled with humor and mischief.
معنی فارسی کلمه ribbie
:
داستان یا حکایت بیادبانه، که شامل لحن طنزآمیز و غیرمعمول است.