معنی فارسی rickety
B1 /ˈɹɪk.e.ti/لرزان و ناپایدار، به ویژه در مورد اشیاء یا ساختمان‌هایی که دیگر نمی‌توانند به خوبی کار کنند یا با خیال راحت استفاده شوند.
In a state of severe disrepair; unstable or likely to collapse.
- adjective
Of an object: not strong or sturdy, as because of poor construction or upkeep; not safe or secure.
He hesitated about climbing such a small, rickety ladder.
Of a person: feeble in the joints; tottering.
The rickety old man hardly managed to climb the stairs.
Affected with or suffering from rickets.
صندلی قدیمی بسیار لرزان بود که روی آن بنشینم.
The old chair was too rickety to sit on.
او به آرامی روی پل لرزان راه می‌رفت.
He walked carefully on the rickety bridge.
معنی فارسی کلمه rickety
:
لرزان و ناپایدار، به ویژه در مورد اشیاء یا ساختمان‌هایی که دیگر نمی‌توانند به خوبی کار کنند یا با خیال راحت استفاده شوند.
