معنی فارسی riden

B1

گذشته فعل ride، به معنای سوار شدن یا حرکت کردن به وسیله یک وسیله نقلیه یا حیوان.

Past participle of ride; indicates having traveled or moved by riding.

example
معنی(example):

او قبل از طلوع آفتاب از دره عبور کرده بود.

مثال:

He had riden through the valley before sunrise.

معنی(example):

آنها از دوران کودکی بر روی مسیرهای قدیمی سوار شده بودند.

مثال:

They had riden the old trails since childhood.

معنی فارسی کلمه riden

: معنی riden به فارسی

گذشته فعل ride، به معنای سوار شدن یا حرکت کردن به وسیله یک وسیله نقلیه یا حیوان.