معنی فارسی rideshared

B2

خودرویی که در آن چند نفر به طور مشترک از یک راننده استفاده می‌کنند.

A car used for ridesharing services with multiple passengers.

example
معنی(example):

من دیروز یک خودرو اشتراک سواری گرفتم.

مثال:

I got a rideshared car yesterday.

معنی(example):

او گزینه‌های اشتراک سواری را به خاطر هزینه مناسب‌تر ترجیح می‌دهد.

مثال:

He prefers rideshared options for affordability.

معنی فارسی کلمه rideshared

: معنی rideshared به فارسی

خودرویی که در آن چند نفر به طور مشترک از یک راننده استفاده می‌کنند.