معنی فارسی riding-habit
B1لباس خاصی که برای سوارکاری پوشیده میشود.
A distinctive outfit worn for horseback riding.
- NOUN
example
معنی(example):
او لباس سوارکاری خود را برای نمایش اسب پوشید.
مثال:
She wore her riding-habit for the horse show.
معنی(example):
او یک لباس سوارکاری دارد که هر آخر هفته از آن استفاده میکند.
مثال:
He has a riding-habit that he uses every weekend.
معنی فارسی کلمه riding-habit
:
لباس خاصی که برای سوارکاری پوشیده میشود.