معنی فارسی riffage
B2مجموعهای از ریفها در یک قطعه موسیقی.
A collection of riffs, typically used to refer to the style of music.
- noun
noun
معنی(noun):
Guitar riffs
example
معنی(example):
ریفاژ در این آهنگ واقعاً چشمگیر است.
مثال:
The riffage in this song is really impressive.
معنی(example):
آنها بر روی ایجاد ریفاج عالی برای آلبوم جدید خود تمرکز کردند.
مثال:
They focused on creating great riffage for their new album.
معنی فارسی کلمه riffage
:
مجموعهای از ریفها در یک قطعه موسیقی.