معنی فارسی right about-face

B2

حرکت یا چرخش به سمت مخالف، معمولاً در زمینه نظامی.

A command to turn 180 degrees to face the opposite direction.

example
معنی(example):

به سرباز دستور داده شد که به راست چرخید.

مثال:

The soldier was commanded to right about-face.

معنی(example):

اگر متوجه شوید که در مسیر نادرستی هستید، باید یک چرخش راست انجام دهید.

مثال:

You should do a right about-face if you realize you're going the wrong way.

معنی فارسی کلمه right about-face

: معنی right about-face به فارسی

حرکت یا چرخش به سمت مخالف، معمولاً در زمینه نظامی.