معنی فارسی right-brain
B1نیمکره راست مغز که به خلاقیت و خیالپردازی مرتبط است.
The right hemisphere of the brain, associated with creativity and intuition.
- NOUN
example
معنی(example):
افرادی که نیمکره راست مغز آنها غالب است اغلب خلاق هستند.
مثال:
People who are right-brain dominant are often creative.
معنی(example):
او از مهارتهای نیمکره راست خود برای نقاشی زیبا استفاده میکند.
مثال:
She uses her right-brain skills to paint beautifully.
معنی فارسی کلمه right-brain
:
نیمکره راست مغز که به خلاقیت و خیالپردازی مرتبط است.