معنی فارسی right-off

B1

حذف کردن یا نادیده گرفتن یک هزینه، اشکال یا مشکل به طور مستقیم و فوری.

To cancel or eliminate a cost or mistake immediately and without further consideration.

example
معنی(example):

شما باید هزینه‌ها را قبل از مالیات حذف کنید.

مثال:

You should right-off the costs before tax.

معنی(example):

آن اشتباه را نادیده بگیرید و بر روی کار متمرکز شوید.

مثال:

Right-off that mistake and focus on the task.

معنی فارسی کلمه right-off

: معنی right-off به فارسی

حذف کردن یا نادیده گرفتن یک هزینه، اشکال یا مشکل به طور مستقیم و فوری.