معنی فارسی rightsizes
B1به معنای تنظیم مجدد یا بهینهسازی اندازه یک سازوکار یا سازمان به منظور افزایش کارایی.
To adjust or optimize the size of an entity for better efficiency.
- verb
verb
معنی(verb):
To downsize
example
معنی(example):
شرکت نیروی کار خود را برای بهبود کارایی به اندازه مناسب میکند.
مثال:
The company rightsizes its workforce to improve efficiency.
معنی(example):
او بودجهاش را به اندازه مناسب تنظیم میکند تا با عادتهای خرجش مطابقت داشته باشد.
مثال:
She rightsizes her budget to match her spending habits.
معنی فارسی کلمه rightsizes
:
به معنای تنظیم مجدد یا بهینهسازی اندازه یک سازوکار یا سازمان به منظور افزایش کارایی.