معنی فارسی rigsby
B1اسم خاصی که ممکن است به یک فرد یا مدل خاص اشاره داشته باشد.
A proper noun potentially referring to a person or specific model.
- OTHER
example
معنی(example):
ریگسبی به خاطر تخصصش در مهندسی شناخته شده است.
مثال:
Rigsby is known for his expertise in engineering.
معنی(example):
مدل ریگسبی انتخاب محبوبی در بین مهندسان است.
مثال:
The Rigsby model is a popular choice among engineers.
معنی فارسی کلمه rigsby
:
اسم خاصی که ممکن است به یک فرد یا مدل خاص اشاره داشته باشد.