معنی فارسی rimptions
B1چینخوردگیها یا آثار چینخوردگی متعدد که به مرور زمان ایجاد میشوند.
Multiple instances or marks of wrinkling or unevenness.
- NOUN
example
معنی(example):
چینخوردگیهای روی دیوار نشانهای از سن بودند.
مثال:
The rimptions on the wall were a sign of age.
معنی(example):
او روی چینخوردگیها رنگ زد تا دیوار دوباره تازه به نظر برسد.
مثال:
She painted over the rimptions to make the wall look new again.
معنی فارسی کلمه rimptions
:
چینخوردگیها یا آثار چینخوردگی متعدد که به مرور زمان ایجاد میشوند.