معنی فارسی ringhals
B2رینغالز، نوعی مار سمی با رفتار تهاجمی و توانایی باز کردن غلاف گردن خود.
A species of venomous snake native to southern Africa, known for its defensive display of a hood.
- noun
noun
معنی(noun):
A venomous elapid, Hemachatus haemachatus, found in parts of southern Africa.
example
معنی(example):
رینغالز یک مار سمی است که در آفریقا یافت می‌شود.
مثال:
The ringhals is a venomous snake found in Africa.
معنی(example):
من یک رینغالز را در باغ وحش دیدم که غلافش را به نمایش گذاشته بود.
مثال:
I saw a ringhals in the zoo, and it was displaying its hood.
معنی فارسی کلمه ringhals
:
رینغالز، نوعی مار سمی با رفتار تهاجمی و توانایی باز کردن غلاف گردن خود.
