معنی فارسی ringwise

B1

به شیوه‌ای که در آن اشیاء یا اطلاعات به شکل دایره‌ای مرتب شده‌اند.

Arranged in a circular manner, often for clarity or aesthetic purposes.

example
معنی(example):

اطلاعات به صورت دایره‌ای برای وضوح تنظیم شده بود.

مثال:

The information was arranged ringwise for clarity.

معنی(example):

اجناس به صورت دایره‌ای بر روی میز نمایش داده شدند.

مثال:

The items were displayed ringwise on the table.

معنی فارسی کلمه ringwise

: معنی ringwise به فارسی

به شیوه‌ای که در آن اشیاء یا اطلاعات به شکل دایره‌ای مرتب شده‌اند.