معنی فارسی rintherout

B1

خروج از یک مکان به شیوه‌ای سریع و بدون انتظار.

To leave a place quickly without waiting.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت که به جای ایستادن در صف، برود.

مثال:

He decided to rintherout instead of waiting in line.

معنی(example):

خارج شدن معمولاً در ساعات شلوغ زمان را صرفه‌جویی می‌کند.

مثال:

Rintherout often saves time during busy hours.

معنی فارسی کلمه rintherout

: معنی rintherout به فارسی

خروج از یک مکان به شیوه‌ای سریع و بدون انتظار.