معنی فارسی ripstone

B1

سنگ خاصی که معمولاً برای نشانه‌گذاری استفاده می‌شود.

A specific stone often used for marking or signifying a location.

example
معنی(example):

سنگ ریپ‌استون ورودی معبد باستانی را مشخص می‌کرد.

مثال:

The ripstone marked the entrance to the ancient temple.

معنی(example):

باستان‌شناسان در حین حفاری سنگ ریپ‌استون را پیدا کردند.

مثال:

Archaeologists found a ripstone during their excavation.

معنی فارسی کلمه ripstone

: معنی ripstone به فارسی

سنگ خاصی که معمولاً برای نشانه‌گذاری استفاده می‌شود.