معنی فارسی ritualless
B1بدون مراسم یا طریقههای خاص، اشاره به حالتی که در آن هیچ نوع آئین یا رسم خاصی وجود ندارد.
Characterized by a lack of rituals or ceremonies.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
زندگی گاهی اوقات میتواند بیمراسم و پر از هرج و مرج به نظر برسد.
مثال:
Life can sometimes feel ritualless and chaotic.
معنی(example):
ریخت و پاش بیمراسم زندگی مدرن میتواند خستهکننده باشد.
مثال:
The ritualless nature of modern life can be overwhelming.
معنی فارسی کلمه ritualless
:
بدون مراسم یا طریقههای خاص، اشاره به حالتی که در آن هیچ نوع آئین یا رسم خاصی وجود ندارد.