معنی فارسی ritually
B1به طور مراسمی به معنای انجام کارها بر طبق یک روند و سنت مشخص است.
In a manner that is done as part of a ritual; following established practices.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In a ritual manner.
معنی(adverb):
By habit.
example
معنی(example):
آنها قبل از ورود به فضای مقدس به طور مراسمی پاک شدند.
مثال:
They were ritually cleansed before entering the sacred space.
معنی(example):
کشیش به طور مراسمی صحبت کرد، مطابق با سنت.
مثال:
The priest spoke ritually, as per tradition.
معنی فارسی کلمه ritually
:
به طور مراسمی به معنای انجام کارها بر طبق یک روند و سنت مشخص است.