معنی فارسی rituals
B2مراسم، عملهایی با نظم و ترتیب مشخص که معمولاً به شکلی مذهبی و فرهنگی انجام میشود.
Ceremonial acts performed according to prescribed order, often linked with cultural or religious traditions.
- noun
noun
معنی(noun):
Rite; a repeated set of actions
مثال:
They carried out the ritual carefully.
example
معنی(example):
فرهنگهای بسیاری مراسم خاصی برای جشن گرفتن رویدادهای مهم دارند.
مثال:
Many cultures have unique rituals to celebrate significant events.
معنی(example):
او در مراسمهایی شرکت میکند که او را به اجدادش متصل میکند.
مثال:
He participates in rituals that connect him to his ancestors.
معنی فارسی کلمه rituals
:
مراسم، عملهایی با نظم و ترتیب مشخص که معمولاً به شکلی مذهبی و فرهنگی انجام میشود.